تعریف امور حقیقى و امور اعتبارى
موجودات از یک نظر به دو قسم تقسیم مىشوند.
هر معنایى که ما آن را ادراک مىکنیم:
1- حقیقی:
یا براى آن ادراک، واقع و مصداق خارجى وجود دارد؛ چه ادراک کنندهاى باشد یا نباشد.
مانند جواهر خارجى از قبیل جماد و نبات و حیوان و امثال اینها؛
2- اعتباری:
یا براى آن ادراک، واقع و مطابق و مابازاء در خارج وجود ندارد.
یعنى اگر این ادراک ما نباشد، آن نیز وجود نخواهد داشت. مثل «مالکیت»؛
زیرا چیزى از مالکیت، غیر از مملوک مثلًا زمین و خود مالک مثلًا انسان در خارج نمىیابیم تا به آن «مالکیت» اطلاق کنیم؛ بلکه مالکیّت معنایى است که وجودش استوار به ادراک است و اگر آن ادراک و اعتبار نباشد، نه ملکى وجود دارد و نه مالکى و نه مملوکى؛ بلکه فقط انسان مىماند و زمین.
قسم اوّل از این ادراکات، «حقیقت» و قسم دوم، «اعتبار» نام گرفته است. ما این مطلب را در کتاب «اعتبارات» خویش، مُبَرْهَن ساختهایم که هر امر اعتبارى تکیه به یک امر حقیقى و تکوینى دارد که تحت آن است یعنى امور اعتبارى داراى ریشه تکوینى است.
پس هنگامى که ما خوب بررسى و تأمل مىکنیم به این مطلب دست مىیابیم که تمامى معانى مربوط به انسان و ارتباطهاى که بین خود این معانى وجود دارد، امورى اعتبارى و وهمى هستند؛ مثل مالیکت و اختصاصات آن و ریاست و معاشرتها و مسائل مربوط به آن و امورى از این قبیل.
این احساس نیاز در انسان براى رفع احتیاجات اولیّه خود در زندگى اجتماعى و مدنیّت و نیز براى جلب خیر و سود و دفع شرّ و ضرر، اعتبارات را به وجود آورده است.
منبع: طریق عرفان (ترجمه رسالة الولایة)،ص: 10