سخن‌ها

بهترین سخن‌ها به زبان ساده

سخن‌ها

بهترین سخن‌ها به زبان ساده

تقابل چیست؟

متقابلان عبارتند از دو معنى و مفهوم ذهنى متنافرى (از یکدیگر نفرت دارند و گریزانند و هیچگاه با یکدیگر سازگارى نداشته و یکجا مجتمع نمى‌شوند) که اجتماعشان در محل واحد،از جهت واحد و در زمان واحد ممتنع است.

 

اقسام تقابل:

۱- نقیضان:

مانند:انسان و ناانسان، سیاهى و غیر سیاهى، منیر و غیر منیر. 

نقیضان، بین دو مفهوم وجودی و عدمی است.

لذا اجتماع و ارتفاع آنها در شیء واحد محال است.

[ارتفاع: نه این و نه آن؛  اجتماع: هم این و هم آن]

 

۲- ملکه و عدم:

مثل بینایى و کورى، تأهل و تجرد. 

بینایى،ملکه و کورى، نبودن آن ملکه است.

 

در این نوع از تقابل نیز مفاهیم، وجودی و عدمی هستند.

ویژگى دیگر ملکه و عدم ملکه این است که عدم ملکه صحیح نیست مگر در محلّى که صلاحیتِ داشتنِ ملکه وجود داشته باشد.

مثلا نابینایی تنها در جایى تحقق مى‌یابد که امکان وجود بینایى در آن باشد؛ زیرا کوری، یعنى نبودِ بینایى در کسى که صلاحیت بینایى دارد مثل انسان یا اسب.

 و ما هیچگاه در مورد یک سنگ، نمی گوییم بیناست یا نابینا چون اساساً صلاحیت بینایی ندارد.

با توجه به مثال فوق، در تقابل ملکه و عدم ملکه، تنها اجتماع آنها محال است و ارتفاعشان ممکن مى‌باشد.

یعنی در جایی که صلاحیت ملکه نباشد، ارتفاع ممکن است: سنگ، نه بیناست و نه نابینا.

 

3-ضدان: مانند گرما و سرما، سیاهى و سفیدى، بى‌باکى و ترس، سبکى و سنگینى.

ضدین دو امر وجودى اند که پیاپى بر یک موضوع وارد مى‌شوند، و اجتماعشان در آن ناممکن است، و تصور یکى از آنها بستگى به تصور دیگرى ندارد، [و هرکدام را مى‌توان بدون دیگرى و مستقل از آن تصور نمود]. 

 

در تعریف ضدان داریم: «الوجودیان المتعاقبان على موضوع واحد،و لا یتصور اجتماعهما فیه،و لا یتوقف تعقّل احدهما على تعقّل الآخر» 

 

توضیح:

وقتی می گوییم «دو امر وجودی اند» یعنی دو قسم قبلی که وجودی و عدمی بودند، از تعریف خارج می شوند.

وقتی می گوییم «بر یک موضوع وارد مى‌شوند» دانسته مى‌شود که ضدان باید لزوما صفت باشند. بنابراین، دو ذات، مانند انسان و اسب، درخت و سنگ و نظایر آنرا «ضدان»نمى‌نامند؛ چنین مواردى در معانى متخالف وارد مى‌شود، چنانکه گذشت.

و با قید«تصور یکى از آنها بستگى به تصور دیگرى ندارد»، متضایفان از تعریف بیرون مى‌شود؛ زیرا متضایفان، اگرچه دو امر وجودى هستند که در محل واحد از یک جهت جمع نمى‌شوند، اما تصور یکى از آنها بستگى به تصور دیگرى ندارد.

 

4-متضایفان: مانند:پدر و فرزند، بالا و پائین، تقدم و تأخر، علت و معلول، خالق و مخلوق.

در تضایف نیز مانند ضدان دو امر وجودی داریم که ارتفاع آنها در شیء واحد امکان پذیر است اما اجتماع آنها محال است.

طبق تعریف تضایف عبارت است از: «هما الوجودیان اللذان یتعقّلان معاً و لا یجتمعان فى موضوع واحد من جهة واحدة و یجوز ان یرتفعا»

 

 

 

 نکات:

اولاً در متضایفین تعقل یک مفهوم بدون تعقل دیگرى ممکن نیست؛ بلکه در محیط ذهن، هریک از متضایفین را باید همراه با مقابلش تعقل و تصور کنیم. مثلا وقتى علتْ بودنِ چیزى را بر چیز دیگر تصوّر مى‌کنیم به ناچار، معلولیتِ شیئى دیگر نیز در ذهن ما مى‌آید.

 

ثانیاً در متضایفین امکان ندارد که شیئى واحد از جهت واحد، موضوع براى هردو طرف تضایف باشد.

مثلا شیئی نمی تواند نسبت به یک شیء، هم بالای آن باشد، هم پایین آن.

 

ثالثاً در پاره‌اى از موارد ارتفاع دو امر متقابل ممکن است.

مثلا واجب الوجود نه بالا است و نه پایین، و سنگ نه پدر است و نه فرزند. و اگر در بعضى موارد ارتفاع متضایفان هرگز واقع نشود، این امر ناشى از ویژگى خاص آن مورد است و ربطى به متضایف بودن آن‌دو ندارد. مثلا در مورد علت و معلول،چنین است که هر شىء یا علت است و یا معلول و خالى از این‌دو حال نیست.

 

منابع: 

- سایت حوزه کوچک ما (hawzah.blog.ir)

 

- منطق علامه مظفر. ترجمه و اضافات، دکتر علی شیروانی. ج1

 

-شرح منطق مظفر، علی محمدی خراسانی، ج1

 

-تحریر منطق، دکتر علی شیروانی

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی