سخن‌ها

بهترین سخن‌ها به زبان ساده

سخن‌ها

بهترین سخن‌ها به زبان ساده

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اثبات خدا» ثبت شده است

❤برهان صدیقین می گوید برای اثبات وجود خدا، نیاز به هیچ مقدمه‌ای نیست و می‌توان از خود خدا، متوجه خدا شد.

 

برای بیان برهان زیبای صدیقین، نیاز به یادگیری مفاهیم ساده‌ای هستیم.

(امیدوارم همیشه موفق و پیروز و شاد باشید😍❤❤❤)

 

💚تفاوت علت حقیقی با علت مُعِدِّه

علت مُعِدِّه: علت معده مثل بنا در ایجاد ساختمان است.

در واقع

شخص بنّا وجود ساختمان را به ساختمان نداده، بلکه آجر و گچ و سیمان را ترکیب کرده و با نظم دادن به آنها ساختمان را ساخته است. یعنی بنّا باعث به وجود آمدن این مواد نشده است.

منظور این هست که یک چیز(مثلا سنگ) یا وجود دارد یا ندارد، حال که آن چیز وجود دارد، پس یک به وجود آوردنده ای می خواهد؛ حال بنّا باعث به وجود آمدن سنگ نشده است، بلکه به آنها شکل می دهد و ترکیبشان می کند.

حال آن کسی که به این سنگ وجود داده است، علت حقیقی نام دارد.(عامل به وجود آمدنش است)

(حال این وجود را یا از کسی گرفته است یا مستقلاً خودش وجود دارد که در مباحث آینده به آن می پردازیم)

💖نتیجه:

💓علت حقیقی: علتی است که وجود و هستی معلول را می دهد.(مثل هستی مطلق که وجود سایر پدیده ها، همه وابسطه به اوست و برهان صدیقین درصدد اثبات آن است)

💓علت مُعِدِّه: عبارت است از آن شرایطی که در آن شرایط، علت حقیقی، معلول را وجود می دهد، مثل بدن مادر که شرایط به وجود آمدن بدن فرزند است، نه علت وجود فرزند.

 

💚برهان صدیقین به زبان ساده:💚

۱. وجود خودمان را به علم حضوری و بدون واسطه درک می کنیم.

۲.چون هر موجودی یا خودش باید عین وجود باشد و یا از عین وجود به وجود آمده باشد پس این خودمان یا موجودات اطراف ما یا باید عین وجود باشند و یا باید به عین وجود ختم شوند.

به قول فیلسوفان: باید هر مابالعرضی (مثل شوری برای آب) حتما باید به یک ما بالذاتی (مثل شوری برای نمک) ختم شود.

۳.عین وجود، عین کمال است.

زیرا هرجا پای 《نقص》 در میان است، حتماً پای 《عدم》 در میان است. پس وقتی عین وجود داریم باید عین کمال داشته باشیم. یعنی عین وجود باید هیچ نوع محدودیتی نداشته باشد، مثل عین شوری که از نظر شوری هیچ محدودیتی ندارد.

۴.خود ما و موجودات اطراف ما سراسر دارای محدودیت و نقص هستیم. مثلا من، الآن در یک جایی هستم و در جای دیگر نیستم.(محدود به یک مکان هستم)

و همچنین چیزی هستم و چیز ها نیستم(من فقط انسان هستم و سنگ و گل و ... نیستم و این محدودیت است)

۵. حالا که من و موجودات اطرافم وجود داریم و از طرفی هم عین وجود نیستیم، پس باید به عین وجود که همان کمال مطلق است، ختم میشویم.

 

 

هر محدودی، یک محدود کننده دارد.

 

پس وقتی ما محدود هستیم، یعنی نیازمندیم (و نیازمند بودن به معنی محدودیت است) پس مستقل نیستیم و محدودیت داریم.

 

(با کلیک بر روی اینجا، مباحث قبلی را دنبال کنید)